قدر فرصت جوانی
بهاران زندگانی و ارزشمندترین هدیه ای است که دست روزگار تنها یک بار فرصت بهره گیری از آن را به آدمی می بخشد. نشاط و شادابی،تحرک و قدرت و انگیزه های بلند رویش و پویش، ره آورد بوستان جوانی است.
جوانانی که از اندیشه دانایی ریشه دارند، با قدر دانستن این فرصت، ره توشه ای از علم و حکمت و مکنت برای پس انداز سال های دیگر عمر خود فراهم می کنند، ولی جوانان غبار غفلت گرفته، در روز بهره گیری از انباشته ها، جز افسوس، بهره ای ندارند.
در آسمان عمر، جوانی ستاره ای است
یک بار بیشتر نکند در جهان طلوع
چون اصل عمر توست، بدان قدر و قیمتش
اصل ار فنا شود، نبری نفع از فروع
وقتی تقویم را ورق میزنیم بعد از گذشت مناسبتهای متعدد در فروردین و اردیبهشت ماه نوبت به ماه خرداد و یادآورسالروز یک حماسه درسوم خردادماه می شود که خاطرات آزادسازی یک شهر زیبا بنام خرمشهر رابازگو می کند.
دراین خصوص و به بهانه سالروز آزادسازی خرمشهر،پایگاه فرهنگ مالیاتی کشور قصد دارد طی این یاداشت به گوشه ای از حماسه آفرینی مردم باغیرت ایران زمین و مردم باصلابت و سلحشورخرمشهر بپردازد.
پرواضح است که خرمشهر شهری است به وسعت تمام ایران و برابر تمامی ارزشهایی که شهیدان برای پایداری آن خون پاک خویش را نثار کردند.
به واقع خرمشهر همان شهر عشقی است که بسیاری از سالکان حماسه آفرین با قطرات خون خویش آن را پیمودند و یک شبه راه صدساله را در نوردیدند:
این طایفه از تبار عشقند همه جان سوخته از شرار عشقند همه
دیباچه عمرشان به خون رنگین است زنهار که پاسدار عشقند همه
اما قصه از آنجا شروع شد که ، ارتش عراق پس از ناکامی در اشغال سریع استان خوزستان، تصرف خرمشهر و آبادان را که تسلط کامل او را بر اروند رود محقق می ساخت به عنوان هدف اصلی برگزید.
به همین منظور، نیروهای خود را در منطقه عمومی خرمشهر تقویت کرد.
صبحگاه سوم شعبان سال چهارم هجرت، دومین فرزند برومند علی و فاطمه علیهماالسلام در خانه وحی و ولایت، دیده به جهان گشود و خانه زهرای اطهر(س) به نور جمال این نوگل باغ نبوت و ولایت و چراغ فرزندان آسمان رسالت و امامت، معطر و روشن شد.
سلام بر مولودی که عشق با ولادتشزاده شد، رشادت رشد کرد، شهامت رنگ گرفت، ایثار معنا یافت و شهادت قداست؛ و خون، آبرو گرفت و زلالترین تقوا از چشمهسار وجود جوشید. ای مولود خجسته، عشق در کلاس تو، درس خوانده و ایثاربه تو مقروض است و آفرینش از روح تو جان گرفت. اما حسین جان چرا ما خبر ولادت تو را هم که میشنویم، بغض گلویمان را میفشارد و چرا در روز ولادت تو نیز اشک، پهنای صورتمان را فرا میگیرد؟ آن گاه که خبر ولادتش به پیامبر خدا (ص) رسید، به خانه فاطمه آمد و به اسماء فرمود تا آن کودک را بیاورد. اسماء، او را در پارچهای سپید پیچید و خدمت رسول خدا برد. پیامبر در گوش راست او، اذان و در گوش چپش، اقامه گفت. اسماء عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، گریه شما از چیست؟ فرمود: برای این فرزندم میگریم. عرض کرد: این کودک که الان به دنیا آمده، فرمود: بعد از من گروهی از ستمکاران او را خواهند کشت. خداوند شفاعت مرا به آنها نرساند.
همه این روایت را خواندهایم که همانا حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است بنابراین عبودیت تنها از برکت نام حسین(ع) زنده است. سالکان نیازمند نورند و حسین(ع) مصباح هدایت است. چراغ روشنی که خداوند در طریق دشوار بندگی افروخته است تا عاشقان در آن نظر کنند و جان خویش را از فروغ او بیفروزند. عاشقان غرق دریای عشقند و حسین(ع) کشتی نجات است. آنکه در کشتی نجات نشسته است، از موجهای حایل دریای عاشقی بیم ندارد.
تهیه کننده : پایگاه فرهنگ مالیاتی کشور
برگرفته از آرمان
پرواضح است،توحید، اصلیترین و مهمترین پیام بعثت است.فراگیری این اصل چنان گسترده است که اسلام به نام دین توحید شناخته میشود.
حال پایگاه فرهنگ مالیاتی کشور با مراجعه به سایت های مختلف ،نظر معصومین(ع)رادرخصوص جریان بعثت گرداوری و به مناسبت مبعث حضرت رسول خدا(ص)دراختیارشماقرارداده است.
پیامبر اسلام پیش از بعثت در غار حرا به عبادات و اعتکافهای طولانی مشغول بودند. وی گاه و بیگاه و در روزهای مختلف روانه حرا میشد، و در آنجا به خلوت و تفکر و عبادت میپرداخت و پس از فرود از حرا نخست به کنار کعبه میرفت و پس از طواف، رهسپار خانه خویش میشد. با نزدیک شدن پیامبر(ص) به چهل سالگی، دورههای عبادت و اعتکاف ایشان بیشتر و طولانیتر میشد.
در یکی از روزهای عبادت در حرا جبرئیل نازل شد و لوحی را در مقابل دیدگان وی گرفت و گفت بخوان، محمد(ص) که دچار حیرت و شگفتی شده بود پاسخ داد، خواندن نمیدانم.
نوشتند در تاریخ ، بار اول که به قصد دستگیری آقا رفتد ایشان در حال نماز خواندن بود
آن هم در جوار مزار جد بزرگوارشان حضرت محمد (ص)
حضرت را بردند …
نوشته اند :
“بر زمین می کشیدن امام را”
گوش کنیم :
از تو نمانده غیر از عبایی (میثم مطیعی) – دانلود
دل نوشت :
امام نام فرزندش را “موسی” می گذارد چرا که می داند اوست آنکه فرعون نفس ، خشم را زمین خواهد زد!
تهیه کننده: پایگاه فرهنگ مالیاتی کشور
برگرفته از پایگاه مداحان ایران
حضرت علی(ع) مصداق کامل اسوه حسنه
امیرالمومنین علی علیهالسلام الگوی همیشگی است که میتوان همه کمالات را در او سراغ گرفت و بدانها اقتدا کرد. آن حضرت نه تنها از آنِ شیعیان که الگوی همه مسلمانان و جمله آزادگان است. امام علی علیهالسلام، تجسم ارزشهای دینی و اسلام مجسّم است، انسانی در اوج عرفان، عبادت، سلوک و در عین حال سیاستمدار و جامعه ساز.
شدت عمل را با رحمت و عطوفت به مومنان آموخت؛ اهل مداهنه نبود و هیچگاه حقیقت را قربانی مصلحت نکرد. کتاب فضل علی علیهالسلام چندان پربرگوبار است که تنها میتوان شمهای از فضایل ناپیدای علوی را واکاوید و پیش روی همگان نهاد.
از آنجا که حس کمالجویی و ویژگی الگوطلبی و نمونه پذیری، امری فطری و ذاتی است و آدمی برای رهیابی به سرمنزل به مناسبت ولادت امیرالمومنین مقصود و دستیابی به کمال مطلوب، در جستوجوی اسوههایی برای پیروی از آنها و گرفتن سرمشق برمیآید، باید الگوهای مطلوب را بشناسد.
حضرت علی علیهالسلام پس از پیامبراعظم صلی الله علیه وآله مصداق کامل اسوه حسنه است و پیروی از ایشان موجب هدایت و کمال امت اسلامی، بلکه انسانی است.
شیوه آن بنده راستین حق، سبب ترقی، رشد و تکامل بشر خواهد بود و به همان نسبت سرپیچی از روش او، گمراهی و نابودی همیشگی را در پی خواهد داشت.
تهیه وتنظیم : پایگاه فرهنگ مالیاتی کشور
برگرفته ازکتاب فروغ ولایت
با سلام خدمت شما همراهان همیشگی؛ضمن تسلیت ایام شهادت بانوی آب و آئینه حضرت فاطمه زهرا (س)،پایگاه فرهنگ مالیاتی کشور به همت پایگاه فرهنگی تخریبجی تقدیم می کند.
آمنه می گوید: وقتی زمان زایمانم نزدیک شد، دیدم بال پرندهای سفید بر قلبم کشیده شد و همه ترس و نگرانیها از من دور گردید، نوشیدنی سفید رنگی برای من آوردند و من که تشنه بودم، از آن نوشیدم. نوری مرا در بر گرفت. سپس بانوانی بلند قامت با من سخن گفتند ولی گفتار آنان همانند گفتار انسانها نبود. ناگهان دیدم پارچه ابریشمی سفیدی بین آسمان و زمین را پوشانده است و هاتفی میگوید: «از گرامیترین مردم، او را بگیرید.»
مردانی را دیدم که در آسمان ایستاده
بودند و در دستان آنان جامهای آب بود. به شرق و غرب زمین نگاه کردم و
پرچمی از سندس (پارچه بافته شده از حریر) دیدم که بر ستونی از یاقوت بین
آسمان و زمین در پشت کعبه بر افراشته بود. پس از آن محمد صلی الله علیه و
آله و سلم به دنیا آمد در حالی که انگشتان خود را به آسمان بلند کرده بود.
ابر سفیدی از آسمان پایین آمد و او را
در بر گرفت. گویندهای گفت:« محمد را در شرق و غرب زمین و دریاها گردش
دهید تا همگان او را به نام و صورت و عنوان بشناسند.» سپس او را باز
گرداندند، و دیدمش که در پارچهای سفیدتر از شیر پیچیده شده بود و زیر او
پارچهای بود از ابریشم سبز.
سه کلید از جنس مروارید تازه با او
بود. هاتفی میگفت:« کلیدهای یاری (نصرت)، رحمت و نبوت همیشه با اوست.» پس
از آن، ابر دیگری او را فرا گرفت و مدتی بیش از بار اول او را با خود برد.
شنیدم که گویندهای می گفت:« محمد را در شرق و غرب بگردانید و او را بر
جنیان و آدمیان، پرندگان و درندگان نمایش دهید و به او عطا کنید صفای آدم،
نازکدلی نوح، دوستی ابراهیم، زبان اسماعیل، کمال یوسف، شادی یعقوب، صدای
داود، زهد یحیی و کرم عیسی را.» سپس هاتفی گفت:« همه دنیا در اختیار و قدرت
محمد در آمد.»
سپس سه نفر را دیدم که صورت آنان همانند خورشید میدرخشید؛ در دست یکی از آنان جامی نقره ای با مشک بود و در دست دومی ظرف زمرّدین چهارگوشهای بود که در هر گوشه آن مروارید سفیدی قرار داشت. در این وقت هاتفی گفت:« این دنیاست؛ ای حبیب خدا، آن را بگیر.» محمد صلی الله علیه و آله وسلم وسط آن را گرفت.
گویندهای گفت:« محمد صلی الله علیه و
آله و سلم کعبه را گرفت.» در دست سومی پارچه ابریشمین سفیدی بود که آن را
گشود و از آن مهری خارج کرد که چشم بیننده را به خود جلب می کرد. پس از آن
هفت بار از آب همان جام شست و کتف محمد صلی الله علیه و آله وسلم را با آن
مهر کرد و آب دهان خود را در دهان مبارک کودک نهاد و او را به سخن گفتن
واداشت و چیزهایی گفت که من نفهمیدم، مگر این چند جمله را:« در پناه خدا
باشی. من قلب تو را از ایمان و علم و یقین و عقل و شجاعت انباشتم.
تو برترین انسان هستی. آن که از تو پیروی کند سعادتمند است و آن که فرمان تو را نبرد بدبخت.»
پایگاه فرهنگ مالیاتی کشور، شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن/ جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن/ عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم / کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن
امام حسن عسگری یازدهمین پیشوای شیعیان می باشد که در هشتم ربیع الثانی سال 232 متولد گردیده است.
پدرش امام دهم حضرت امام هادی علیه السلام و مادرش بانویی شایسته به نام « حدیثه » می باشد.
آن حضرت چون به دستور خلیفه عباسی مجبور به سکونت در سامراء و در محله عسگر، نظامی سکونت گزیدند او را عسگری گویند.
البته القاب دیگری نیز برای آن حضرت بوده که عبارتند از « نقی» و « زکی» است و کنیه آن حضرت نیز « ابو محمّد » می باشد.
آن حضرت 23 ساله بود که پدرش امام هادی علیه السلام به شهادت رسید. مدت امامت آن حضرت 6 سال و در مدت کوتاه امامت خویش با سه نفر از خلفای عباسی: المعتزه بالله، المهتدی بالله، المعتمدبالله، معاصر بود که شدیداً از جانب این خلفا تحت فشار و محدودیت بود بطوریکه علاوه بر سکونت اجباری در محله نظامی حتی آن حضرت را در زندان نیز محبوس نمودند.