بی شک مالیات از منابع مهم درآمدهای دولت است. ثبات و تداوم وصول مالیات موجب ثبات در برنامه ریزی دولت برای ارائه خدمات مورد نیاز کشور در زمینه های گوناگون می شود. تغییر و تحول در اقتصاد کشور و در نتیجه تغییر در نحوه تولید و توزیع ثروت و در آمد مستلزم بازنگری و تجدید نظر در انواع مالیاتها و نحوه وصول آنهاست.
با همین رویکرد و در راستای تحقق عدالت اجتماعی و مالیاتی ، اساس قانون مالیات برارزش افزوده پایه ریزی گردید. یکی از اهداف اصلی این قانون ، حمایت از تولید داخلی بوده و به همین منظور از کسانی که مصرف آنها بیشتر بوده و اجناس لوکس و خارجی استفاده می کنند مالیات بیشتری دریافت می شود.
می توان گفت که در تمامی جوامع انسانی الگوی مصرف افراد بر اساس فرهنگ آن جامعه و البته قدرت مالی خانواده ها شکل می گیرد. زمانیکه مردم کشوری عادت به مصرف خارج از حد داشته باشند و بر اساس فرهنگ غلط رایج برجامعه به اسراف و تبذیر بپردازند اقتصاد آن کشور دستخوش ناملایمات شده و عدالت اجتماعی از بین می رود. مالیات برارزش افزوده راهکاری است که در چنین مواقعی به کار گرفته می شود تا هر که مصرف بیشتری دارد مالیات بیشتری بپردازد و دهک های پایین و ضعیف جامعه که قدرت خرید پایین تری دارند متحمل فشار اقتصادی کمتری شوند.
مسلما فردی که درآمد بیشتر و قدرت خرید بالاتری دارد مصرف بیشتری هم دارد و پیداست که این فرد از امکاناتی که دولت ایجاد کرده بهره بیشتری برده و سود بیشتری عایدش شده است فلذا این فرد که عضو متمکن جامعه است می بایست درصد بیشتری از درآمد و سودی را که تحصیل کرده به عنوان مالیات به دولت بپردازد تا دولت هم بتواند امکانات رفاهی بیشتری برای آحاد مردم جامعه ایجاد نماید.
بدیهی است این امر باعث خواهد شد افراد مجبور به تجدید نظر در الگوی مصرف خود شوند و با خرید از محصولات داخلی که قیمت ارزانتری دارد مالیات کمتری بپردازند و همین مسئله شکوفایی و رشد تولید داخلی را در پی خواهد داشت.
همچنین پرداخت سهم بیشتر از درآمد خانوار در ازای خرید بیشتر ، مدیریت اقتصاد خانواده را وادار به کنترل میزان مصرف و مدیریت الگوی مصرف خواهد نمود و بدین ترتیب کم کم الگوی مصرف صحیح در جامعه شکل گرفته و نبض اقتصاد کشور به حالت عادی باز خواهد گشت .
لذا در جمع بندی اثر قانون مالیات بر ارزش افزوده می توان عنوان کرد که میزان مصرف افراد در نتیجه وضع این مالیات ، به اندازه می شود و تولید داخلی نیز با رونق و رشد همراه خواهد شد. شایان ذکر است که در کنار تمامی این اتفاقات ، فراهم سازی بسترهای لازم فرهنگی از الزامات موفقیت این قانون می باشد . ایجاد فرهنگ صحیح خرید و الگوی درست مصرف در جامعه با تبلیغ استفاده از کالاهای تولید داخل همزمان می تواند تولید داخل را مورد حمایت قرار داده و همچنین بار هزینه های اضافی را از دوش خانواده ها بردارد .
این به منزله رسیدن به جامعه آرمانی و عدالت اجتماعی و مالیاتی است و در این بین هر که درآمد بیشتر دارد و مصرفش بیشتر است می داند که باید سهم بیشتری از در آمدش را به عنوان مالیات به دولت بپردازد تا بتواند از امکانات بیشتر نیز بهره ببرد.
با همین رویکرد و در راستای تحقق عدالت اجتماعی و مالیاتی ، اساس قانون مالیات برارزش افزوده پایه ریزی گردید. یکی از اهداف اصلی این قانون ، حمایت از تولید داخلی بوده و به همین منظور از کسانی که مصرف آنها بیشتر بوده و اجناس لوکس و خارجی استفاده می کنند مالیات بیشتری دریافت می شود.
می توان گفت که در تمامی جوامع انسانی الگوی مصرف افراد بر اساس فرهنگ آن جامعه و البته قدرت مالی خانواده ها شکل می گیرد. زمانیکه مردم کشوری عادت به مصرف خارج از حد داشته باشند و بر اساس فرهنگ غلط رایج برجامعه به اسراف و تبذیر بپردازند اقتصاد آن کشور دستخوش ناملایمات شده و عدالت اجتماعی از بین می رود. مالیات برارزش افزوده راهکاری است که در چنین مواقعی به کار گرفته می شود تا هر که مصرف بیشتری دارد مالیات بیشتری بپردازد و دهک های پایین و ضعیف جامعه که قدرت خرید پایین تری دارند متحمل فشار اقتصادی کمتری شوند.
مسلما فردی که درآمد بیشتر و قدرت خرید بالاتری دارد مصرف بیشتری هم دارد و پیداست که این فرد از امکاناتی که دولت ایجاد کرده بهره بیشتری برده و سود بیشتری عایدش شده است فلذا این فرد که عضو متمکن جامعه است می بایست درصد بیشتری از درآمد و سودی را که تحصیل کرده به عنوان مالیات به دولت بپردازد تا دولت هم بتواند امکانات رفاهی بیشتری برای آحاد مردم جامعه ایجاد نماید.
بدیهی است این امر باعث خواهد شد افراد مجبور به تجدید نظر در الگوی مصرف خود شوند و با خرید از محصولات داخلی که قیمت ارزانتری دارد مالیات کمتری بپردازند و همین مسئله شکوفایی و رشد تولید داخلی را در پی خواهد داشت.
همچنین پرداخت سهم بیشتر از درآمد خانوار در ازای خرید بیشتر ، مدیریت اقتصاد خانواده را وادار به کنترل میزان مصرف و مدیریت الگوی مصرف خواهد نمود و بدین ترتیب کم کم الگوی مصرف صحیح در جامعه شکل گرفته و نبض اقتصاد کشور به حالت عادی باز خواهد گشت .
لذا در جمع بندی اثر قانون مالیات بر ارزش افزوده می توان عنوان کرد که میزان مصرف افراد در نتیجه وضع این مالیات ، به اندازه می شود و تولید داخلی نیز با رونق و رشد همراه خواهد شد. شایان ذکر است که در کنار تمامی این اتفاقات ، فراهم سازی بسترهای لازم فرهنگی از الزامات موفقیت این قانون می باشد . ایجاد فرهنگ صحیح خرید و الگوی درست مصرف در جامعه با تبلیغ استفاده از کالاهای تولید داخل همزمان می تواند تولید داخل را مورد حمایت قرار داده و همچنین بار هزینه های اضافی را از دوش خانواده ها بردارد .
این به منزله رسیدن به جامعه آرمانی و عدالت اجتماعی و مالیاتی است و در این بین هر که درآمد بیشتر دارد و مصرفش بیشتر است می داند که باید سهم بیشتری از در آمدش را به عنوان مالیات به دولت بپردازد تا بتواند از امکانات بیشتر نیز بهره ببرد.