پرسش این است که آیا واقعا دریافت مالیات بر اساس تراکنش های دستگاههای کارتخوان روشی منطقی، عادلانه و قابل اجرا و راستی آزمایی است یا این تصمیم صرفا تنگنایی برای سیستم بانکی و صنعت نوپای پرداخت الکترونیک در کشور خواهد بود و مبادلات روزمره را سخت تر خواهد کرد؟
بر اساس آخرین اعلام سازمان مالیاتی کشور و اظهار نظر تقوی نژاد رئیس این سازمان، از سال آینده کارتخوانهای بانکی مشمول مالیات میشوند و بر این اساس گفته می شود که با اجرایی شدن این طرح، مالیات برخی اصناف چند برابر خواهد شد.
گذشته از اینکه این موضوع چه تاثیری بر میزان دریافت مالیات به طور واقعی خواهد شد و اساسا تا چه اندازه به گفته متولیان این طرح به کاهش فرار مالیاتی از سوی صاحبان کسب و کارهای مختلف می انجامد، باید یادآور شد که موضوع ابعاد دیگری نیز دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
شاید بتوان یکی از ریشه ها و دلایل این تصمیم را واکنش های گسترده بسیاری از کاربران فضای مجازی به عدم ارائه و استفاده از دستگاههای کارتخوان از سوی بسیاری از اصناف از جمله پزشکان دانست.
موضوعی که گرچه انکارپذیر نیست اما قطعا با این تصمیم شاهد رشد بیشتر این عدم رغبت از یکسو و شکل گیری معاملات و تبادلات مالی غیر شفاف بیشتر از سوی دیگر خواهیم بود.
البته که در اصل موضوع دریافت بر اساس قانون و میزان درآمدهای واقعی از همه افراد و صاحبان همه کسب و کارها شکی نیست اما قطعا روش ها و مکانیزم های این رویکرد، و البته آنچه دریافت مالیات از کارتخوان عنوان شده بسیار جای بحث و بررسی دارد.
واقعیت این است که حتی تا پیش از اعلان رسمی و قانونی درخصوص اخذ مالیات از کارتخوان ها، نیز به دلیل شایعاتی مبنی بر این موضوع دریافت مالیات شاهد بودیم که بسیاری از صنوف و فروشندگان تمایلی به استفاده از کارتخوان نداشته و عموما پول نقد دریافت می کردند.
حال پرسش این است که آیا واقعا دریافت مالیات بر اساس تراکنش های دستگاههای کارتخوان روشی منطقی و قابل اجرا و راستی آزمایی است یا این تصمیم صرفا تنگنایی برای سیستم بانکی و صنعت نوپای پرداخت الکترونیک در کشور خواهد بود و مبادلات روزمره را سخت تر خواهد کرد؟
چندی پیش که موضوع عدم ارائه دستگاههای کارتخوان توسط برخی از پزشکان بسیار داغ و بحث برانگیز شد، شاهد بودیم که بارها و بارها از سوی مسئولین مختلف تاکید شد که اولا بر اساس قانون هیچ الزامی به استفاده از کارتخوان در مطب ها و محل کسب هیچ صنف دیگری وجود ندارد و ثانیا اینکه مبالغ تراکنش ها در دستگاههای کارتخوان اصلا معیار مناسبی برای تعیین میزان درآمد در هیچ کسب و کاری نیست و نمی توان صرفا بر اساس تراکنش های دستگاههای کارتخوان در مورد میزان درآمد خالص و مبلغ پرداختی به عنوان مالیات اظهار نظر نمود.
نباید از نظر دور داشت که دستگاه کارتخوان به شرکت شاپرک و PSP ها ارتباط دارد و سازمان امور مالیاتی متولی آن نیست و اساسا از ابتدا هم قرار نبوده که دستگاههای کارتخوان راهی برای رصد درآمد افراد و دریافت مالیات باشند.
این دستگاهها و انجام تراکنش های مبتنی بر آن صرفا ابزارهای نوینی است که باید در جهت رفاه عمومی و صرفه جویی در منابع به کار گرفته شوند و به نظر می رسد این نگاه می تواند تعارضی در رسالت اولیه و هدف اصلی از به کارگیری این ابزار بیانجامد.
ارائه و توسعه دستگاههای کارتخوان و پایانه های فروشگاهی از ابتدا قرار بود با فراهم سازی امکانات مناسب در بستر فناوری های نوین، ضمن ایجاد کانالهای مناسب تبادل پولی و مالی، منجر به کاهش هزینه ها از جمله چاپ و ایجاد پول کاغذی شده و به شیوه ای مطمئن و راحت نقدینگی را به سمت سیستم بانکی در کشور هدایت نماید.
این شیوه علاوه بر اینکه باعث سهولت در مبادلات پولی و مالی بوده، طی سالهای اخیر با رسوب سرمایه و مانده حساب ها بدون هدررفت سرمایه افراد در بانکها، توانسته بود ضمن رونق صنعت پرداخت در کشور، مورد استقبال نظام بانکی نیز واقع شود.
یک مبادله منطقی و ساده که منجر به رضایت نسبی همه طرفهای ذینفع درمبادله بوده ، چه شرکت PSP و بانک، چه فروشنده کالا و خدمات و یا خریدار و مصرف کننده نهایی، اما معلوم نیست که تصویب این طرح چه تاثیری بر روند معاملات و تبادل پول در کشور خواهد داشت و آیا در شرایط فعلی می توان به آینده آن امیدوار بود یا نه؟
آنچه مسلم است این است که حتی در شرایط فعلی و با وجود عدم قطعیت در دریافت مالیات از دستگاههای کارتخوان و موکول شدن اجرای نهایی آن به سال آینده، آینده این دستگاهها و میزان استفاده و کاربرد آن در آینده دستخوش ابهامات و تحولات جدی است.
چرا که در حال حاضر نیز حتی با نهایی نشدن دریافت مالیات، موضوع عدم رغبت پذیرندگان و صاحبان کالا و خدمات از یک سو و افزایش شدید هزینه واردات دستگاههای کارتخوان و مشکلات شرکتهای PSP در جهت تامین و نگهداری سخت افزاری این دستگاهها از سوی دیگر، ادامه روند فعلی و سرنوشت استفاده از دستگاههای کارتخوان را در هاله ای از ابهام فرو برده و فعالین این صنعت را نگران آینده کارایی این دستگاهها کرده است.
باید منتظر ماند و دید تکنولوژی می تواند راه خود را در میان دریای مواج اقتصاد ایران بگشاید یا قوانین نوظهور راه را برایش بیش از پیش صعب و دشوار خواهند نمود؟! آنچه مسلم است اجرای این قانون تنها یک چیز را تضمین خواهد کرد و آن آینده ای نامعلوم و تاریک برای استفاده از دستگاههای کارتخوان خواهد بود.