پایگاه فرهنگ مالیاتی کشور،در ابتدا باید تعریفی از مالیات داشته باشیم که به بیان بهتر ، مالیات مقدار پول و یا مالی است که شهروندان یک کشور طبق قانون به دولت خود می پردازند تا در جهت اداره امور کشور ، تأمین کالاها و خدمات عمومی و ضروری ، تضمین امنیت و دفاع همگانی و عمرانی و آبادانی توسط دولت مورد بهره برداری قرار بگیرد.
در گذشته سلاطین و رژیم ها ، مالیات را برای عمران و آبادانی در کشور در نظر نمی گرفتند بلکه مالیات وصول شده را جزو دارائی و گنجینه های شخصی خود قرار داده و برای گردش امور دربار مورد بهره برداری قرار می دادند ، اینگونه برخورد ناپسند زمامداران با مسئله مالیات در ذهنیت مردم مشرق زمین اثر گذاشته و موجب گشته تا اگر در مواردی هم مالیات در جهت مصلحت مردم بطور قانونی وضع گردد ، مردم سر باز زنند و به گونه ایی از پرداخت آن امتناع کنند. در حالی که مالیات یکی از منابع درآمدی اداره و تأمین بودجه ی اقتصادی کشور می باشد.
مونتسکیو در روح القوانین گفته است که در کار مالیات دو ضرورت با هم آشتی داده می شوند ؛ برای تأمین درآمدهای دولت باید هم به ضرورت های دولت توجه شود و هم به ضرورت های مردم. با تحلیلی بهتر از گفته ی مونتسکیو می توان به این مضمون دست یافت که تبیین نحوه ی مصرف مالیات عبارتست از توزیع هزینه های مندرج در بودجه بین افراد بر حسب توانایی پرداخت آنان.
این تعریف اجازه می دهد که از سه خصوصیت اصلی مالیات سخن به میان آید. نخست آنکه مالیات پیش از هرچیز به توزیع هزینه های دولتی اشاره دارد و اینکه این مخارج علت برقراری مالیات است ، دوّم اینکه چون وصول آن ضرورت دارد بنابراین منطقی و درست است و لذا الزامی و اجباری است و سوم اینکه ، تحمّل این مخارج بستگی به قدرت پرداخت افراد دارد ، بنابراین موضوع عدالت در پرداخت مالیات پیش می آید که با برابری در مقابل آن در تضاد است.
همچنین این امر می تواند در نحوه هزینه کرد مالیات هم ، تسرّی پیدا کند به نحوی که توسعه و آبادانی یک منطقه یا یک شهر بستگی به میزان همکاری آحاد آن جامعه در پرداخت مالیات دارد. مالیات در واقع پرداخت هایی است که هویت فردی جامعه به هویت جمعی جامعه ، می پردازد. بر این اساس فرد در جامعه می پذیرد که به ازای حقوق شخصی ایی که از او کم می شود ، ما به ازایی اعم از امکانات مادی و معنوی تحت عنوان رفاه ، از جامعه تحویل گیرد. بدیهی است این دریافت مالیات و تحویل خدمات رفاهی را دولت عهده دار است ، زیرا دولتها نقش ها و وظایفی دارند که یکی از آنها نقش نمایندگی در کنار نقش حاکمیتی است یعنی دولت به عنوان نماینده آحاد جامعه در تولید و تحصیل منابع و توزیع عادلانه آن ، موظف و متعهد است که این مسوولیت را بر اساس عدالت و انصاف و بر مبنای عقل انجام دهد. روشن است که مالیات به سبب جایگاهش در افزایش توان انجام وظایف حکومتی و تأثیر مستقیم آن بر زندگی و معیشت عمومی جامعه از حساسیت ویژه ایی برخوردار است.
از این رو تبیین و تفسیر نوع سیاستگذاری و نحوه ی مدیریت بر آن از مقوله هایی است که هر کدام بحث مفصلی می طلبد به علاوه چنان که گفتیم تأثیرات عملی و عینی آن بر زندگی عموم و کمیت و کیفیت کارکرد حکومت ، امری غیرقابل انکار است. بنابراین باید مردم درباره ی نحوه ی دریافت مالیات عادلانه و متوازن بودن آن و همچنین عدالت در هزینه کردن آن ، اطلاعات و شناخت کافی داشته باشند.در این زمینه دولت هم بایستی اطلاع رسانی کند و موارد هزینه کرد و مصرف مالیات را در اختیار شهروندان قرار دهد. در ادامه خاطر نشان می شود ، همانگونه که امام علی (ع) معتقد بود: فقر می باید از جامعه ریشه کن شود ؛ از این رو ایشان برای گرفتن مالیات و تقسیم عادلانه ی آن و نحوه ی مصرف درست آن در دوره ی حکومت خویش از هیچ کوششی فروگذاری نمی کرد ، زیرا که افزایش درآمد مالیاتی به معنای کسب حقوق حقه ی دولت ، افزایش درآمد و سود بنگاه های اقتصادی و نتیجه ی سود بنگاههای اقتصادی و مالی ، ریشه کن شدن فقر در جامعه می باشد.
این مهم را می بایست با تبلیغات فرهنگی از طریق رسانه های گروهی اعم از تصویری ، صوتی ، روزنامه ها و نشریات به نحوی که برای عموم قابل درک باشد ، به مرحله اجرا در آورد. لذا اگر به دنبال توسعه اقتصادی اجتماعی هستیم می بایست این امر با مشارکت عمومی صورت بگیرد.در ابتدا باید تعریفی از مالیات داشته باشیم که به بیان بهتر ، مالیات مقدار پول و یا مالی است که شهروندان یک کشور طبق قانون به دولت خود می پردازند تا در جهت اداره امور کشور ، تأمین کالاها و خدمات عمومی و ضروری ، تضمین امنیت و دفاع همگانی و عمرانی و آبادانی توسط دولت مورد بهره برداری قرار بگیرد. در گذشته سلاطین و رژیم ها ، مالیات را برای عمران و آبادانی در کشور در نظر نمی گرفتند بلکه مالیات وصول شده را جزو دارائی و گنجینه های شخصی خود قرار داده و برای گردش امور دربار مورد بهره برداری قرار می دادند ، اینگونه برخورد ناپسند زمامداران با مسئله مالیات در ذهنیت مردم مشرق زمین اثر گذاشته و موجب گشته تا اگر در مواردی هم مالیات در جهت مصلحت مردم بطور قانونی وضع گردد ، مردم سر باز زنند و به گونه ایی از پرداخت آن امتناع کنند.
در حالی که مالیات یکی از منابع درآمدی اداره و تأمین بودجه ی اقتصادی کشور می باشد. مونتسکیو در روح القوانین گفته است که در کار مالیات دو ضرورت با هم آشتی داده می شوند ؛ برای تأمین درآمدهای دولت باید هم به ضرورت های دولت توجه شود و هم به ضرورت های مردم. با تحلیلی بهتر از گفته ی مونتسکیو می توان به این مضمون دست یافت که تبیین نحوه ی مصرف مالیات عبارتست از توزیع هزینه های مندرج در بودجه بین افراد بر حسب توانایی پرداخت آنان. این تعریف اجازه می دهد که از سه خصوصیت اصلی مالیات سخن به میان آید.
نخست آنکه مالیات پیش از هرچیز به توزیع هزینه های دولتی اشاره دارد و اینکه این مخارج علت برقراری مالیات است ، دوّم اینکه چون وصول آن ضرورت دارد بنابراین منطقی و درست است و لذا الزامی و اجباری است و سوم اینکه ، تحمّل این مخارج بستگی به قدرت پرداخت افراد دارد ، بنابراین موضوع عدالت در پرداخت مالیات پیش می آید که با برابری در مقابل آن در تضاد است. همچنین این امر می تواند در نحوه هزینه کرد مالیات هم ، تسرّی پیدا کند به نحوی که توسعه و آبادانی یک منطقه یا یک شهر بستگی به میزان همکاری آحاد آن جامعه در پرداخت مالیات دارد. مالیات در واقع پرداخت هایی است که هویت فردی جامعه به هویت جمعی جامعه ، می پردازد. بر این اساس فرد در جامعه می پذیرد که به ازای حقوق شخصی ایی که از او کم می شود ، ما به ازایی اعم از امکانات مادی و معنوی تحت عنوان رفاه ، از جامعه تحویل گیرد.
بدیهی است این دریافت مالیات و تحویل خدمات رفاهی را دولت عهده دار است ، زیرا دولتها نقش ها و وظایفی دارند که یکی از آنها نقش نمایندگی در کنار نقش حاکمیتی است یعنی دولت به عنوان نماینده آحاد جامعه در تولید و تحصیل منابع و توزیع عادلانه آن ، موظف و متعهد است که این مسوولیت را بر اساس عدالت و انصاف و بر مبنای عقل انجام دهد.
روشن است که مالیات به سبب جایگاهش در افزایش توان انجام وظایف حکومتی و تأثیر مستقیم آن بر زندگی و معیشت عمومی جامعه از حساسیت ویژه ایی برخوردار است. از این رو تبیین و تفسیر نوع سیاستگذاری و نحوه ی مدیریت بر آن از مقوله هایی است که هر کدام بحث مفصلی می طلبد به علاوه چنان که گفتیم تأثیرات عملی و عینی آن بر زندگی عموم و کمیت و کیفیت کارکرد حکومت ، امری غیرقابل انکار است. بنابراین باید مردم درباره ی نحوه ی دریافت مالیات عادلانه و متوازن بودن آن و همچنین عدالت در هزینه کردن آن ، اطلاعات و شناخت کافی داشته باشند.در این زمینه دولت هم بایستی اطلاع رسانی کند و موارد هزینه کرد و مصرف مالیات را در اختیار شهروندان قرار دهد.
در ادامه خاطر نشان می شود ، همانگونه که امام علی (ع) معتقد بود: فقر می باید از جامعه ریشه کن شود ؛ از این رو ایشان برای گرفتن مالیات و تقسیم عادلانه ی آن و نحوه ی مصرف درست آن در دوره ی حکومت خویش از هیچ کوششی فروگذاری نمی کرد ، زیرا که افزایش درآمد مالیاتی به معنای کسب حقوق حقه ی دولت ، افزایش درآمد و سود بنگاه های اقتصادی و نتیجه ی سود بنگاههای اقتصادی و مالی ، ریشه کن شدن فقر در جامعه می باشد.این مهم را می بایست با تبلیغات فرهنگی از طریق رسانه های گروهی اعم از تصویری ، صوتی ، روزنامه ها و نشریات به نحوی که برای عموم قابل درک باشد ، به مرحله اجرا در آورد. لذا اگر به دنبال توسعه اقتصادی اجتماعی هستیم می بایست این امر با مشارکت عمومی صورت بگیرد.