پایگاه فرهنگ مالیاتی کشور،نکند حواست پرت شود پای دستگاه ملخی و کاغذها مثل حواست پرت شوند توی هوا و در مرکبدان فرود بیایند و تا پنبههای توی گوشهایت یادشان برود که باید جلوی سرسام صدای ملخ آهنی را بگیرند و تو را به خودت بیاورند، ۳۰۰، ۴۰۰ کاغذ را باطل کرده باشی. حالا فکرش را بکن، همین حواست پای دستگاه برش دستی... پرت... نه، خدا نکند.
کارگر چاپخانهبودن و ماندن؛ مسئله این است. محمود دولتآبادی گفته است در نوجوانی کارگر چاپخانه بوده؛ از اوی قصهنویس تا کارگرهای چاپ امروزی چه فاصلهای طی شده است؟ دغدغه این گزارش، مسائل مربوط به کارگران چاپ است؛ کارگرانی که برای راحتتر پیدا کردنشان لازم است کمی در ظهیرالاسلام، فردوسی، بهارستان یا انقلاب قدم بزنی و هر جا که شنیدی از پایین پلههای یک ساختمان - که اغلب روی تابلوی مغازه کناریاش نوشته چاپخانه - سر و صدای زمخت نفسنفسزدن دستگاههای چاپ بلند است، بروی داخل و آنها را ببینی که مشغولند به حروف، به کلمهها و تصاویر، اما احتمال اینکه گزارشگران اجتماعی یا خبرنگاران حوزه چاپ رسانهها بارها به سراغ کارگران این راستههای چاپ در تهران آمده باشند، بسیار است.
زنگ خطر برای صنعت چاپ
چاپخانهها حال و روز خوبی ندارند. نبود سرمایه در گردش، قیمت بالای مواد اولیه، گرانی کاغذ و افزایش قیمتها وضعیتی نگرانکننده را برای آینده صنعت چاپ رقم زدهاند. این را از کاهش حجم سفارشات و کاهش ساعات کار آنها میتوان فهمید. همان مقدار کاری هم که هست، درآمد و بازدهی مالی چندانی برای چاپخانهداران بههمراه ندارد و فعالان این صنعت مدام به این پرسش میاندیشند که آیا پایان ماه، دخل و خرج آنها برابر خواهد بود؟ آیا از پس پرداخت حقوق و بیمه کارگران برمیآیند؟ آیا توانایی مالی برای تامین مواد اولیه ماه بعد را خواهند داشت؟ آیا در صورت نیاز به تهیه قطعات یدکی جدید یا با پرداخت قبوض آب و برق و... ته حسابشان آنقدر میماند که نانی هم برای خانواده ببرند؟
برای نتیجهگیری درباره وضعیت چاپخانهها باید کل مجموعه چاپ را در نظر گرفت. ممکن است ۲۰ چاپخانه افزایش ظرفیت داشته باشند، ماشین قدیمی را بهروز کنند و...، ولی آنچه مسلم است اینکه در حال حاضر بیشتر چاپخانهها سماق میمکند. فعالیت میکنند، اما فعال نیستند. انباری که در گذشته با ۲۰ تا ۳۰میلیون تومان از کاغذ و مقوا پرمیشد، درحالحاضر باید با ۲۰۰ تا ۳۰۰میلیون تومان پر شود. اگر ۱۰۰ چاپخانه تجهیزاتشان را بیشتر کرده باشند، در طرف دیگر ۱۰۰۰ چاپخانه از نظر کاری افول کردهاند. خوب است یک گروه از ممیزان مالیاتی، از چاپخانههای مختلف بازدید میدانی انجام دهند تا اوضاع را از نزدیک ببینند. وضعیت چاپخانههایی مانند بانک ملی، بانک ملت، بانک چاپخانه ارتش و سایر نهادهایی که امکانات دولتی در اختیار دارند با چاپخانههای بخش خصوصی که در شهر مستقر هستند؛ فرق دارد.
افزایش هزینهها با شیب تند
به گفته چاپخانهداران، بیشتر هزینههای چاپخانه تامین حقوق و مزایای کارگران است. بهعنوان مثال چاپخانهای که ۶ تا ۸ نیروی انسانی دارد دستکم باید ماهی ۱۵میلیون برای حقوق کارگران، بیمه، اضافه کاری و... در نظر بگیرد. درواقع عدد قابل توجهی در حدود ۳۵درصد از عدد کلی فروش خدمات چاپ به هزینههای مرتبط با نیروهای انسانی (نیروی ستادی و تولید) اختصاص مییابد.
دومین بخش از هزینههای اصلی چاپخانهها مبحث خرید و مصرف مواد اولیه مورد نیاز از نقطه پیش از چاپ تا نقطه پس از چاپ است که زمان تحویل کار به مشتری خواهد بود. برخی اقلام مصرفی در صنعت چاپ شامل انواع زینک و کاغذ، مرکب، سلفون، الکل، داروی آب لاستیک، انواع روغن و گریس در حدود ۱۲ تا ۱۷درصد (برخی چاپخانهها این درصد را تا ۲۰درصد هم عنوان کردهاند) از کل درآمد را به خود اختصاص میدهند، یعنی هرماه حدود ۱۳ تا ۱۵میلیون تومان صرف تهیه مرکب، مواد شوینده، زینک و... میشود.
برخی از چاپخانه داران میگویند؛
هزینههای جاری مثل برق (۳میلیون و ۵۰۰هزار تا ۴میلیون تومان)، آب (۶۰۰هزار تومان)، گاز (۲۵۰هزار تا ۳۰۰هزار تومان) هم بخش دیگری از مبلغ مورد نیاز برای گرداندن یک چاپخانه متوسط است که به همراه مبالغ مرتبط با حملونقل حدود ۳۰درصد مخارج یک چاپخانه را شامل میشود.
علاوه بر این مبالغ پیشبینی شده ماهانه، نگهداری ماشینآلات هم که شامل تعمیرات و تهیه قطعات یدکی است مبالغ بالایی را به گردن چاپخانهدار میاندازد. بهویژه آنکه قیمت ماشینآلات، قطعات و... همگی براساس یورو محاسبه میشوند. بهطور نمونه، بورد یک ماشین ۵ رنگ چاپ ۱۴میلیون تومان است و یک ماشین ۵ رنگ هم ۱۵ بورد دارد. تعمیر هر بورد مستعمل و آسیبدیده هم دستکم ۱/۵میلیون تومان آب میخورد. خرید ماشین چاپ جدید و بهروز کردن ابزار چاپخانه هم سرمایهای نجومی میخواهد. وقتی قیمت تنها یکی از دستگاههای چاپ ۸۰۰هزار یورو است، چاپخانهدار برای تهیه آن باید حداقل ۱۳۰میلیون تومان در ماه قسط بدهد.
بخش دیگری از هزینههای قابل توجه در صنعت چاپ در مقایسه با دیگر صنایع، هزینههای مربوط به تلفات تولید (باطله) است چراکه در این صنعت کار باطل شده به هیچ عنوان برای چاپخانه قابل اصلاح یا تولید دوباره نیست و هزینههای سرسامآور خرید کاغذ، مرکب و... تبدیل به پوشال کاغذ شود. درنهایت با توجه به تمامی این هزینهها افزونبر ۸۰درصد مبالغ ورودی به چاپخانه برای تهیه و تدارک تولید اثر چاپی لحاظ میشود. حتی سفارشهایی هم هستند که ۱۰۰درصد تعرفه صرف هزینهها میشود و بهاصطلاح چاپخانهدار متضرر خواهد شد.
از سوی دیگر درحالیکه فقط هزینههای چاپخانه یعنی هزینههای حقوق کارگران ۳۰ تا ۴۰درصد افزایش داشته یا قیمت مواد مورد نیاز چاپ افست در ۱۵ سال گذشته ۱۰ برابر شده، به دلیل رقابت به وجود آمده در صنف چاپ، ۱۰سال است که تعرفههای چاپ و دستمزدهای چاپخانهها تغییر چندانی به خود ندیده است.
جعفر کاووسی (مدیر چاپ آسمان) با تاکید بر اینکه دستمزدهای نیروی انسانی، تامین قطعات و ماشینابزار، قبوض آب و برق و گاز، مواد شوینده دستگاهها و... روز به روز افزایش یافته اما تعرفههای چاپ سالهاست که تغییری نکرده است، به صمت میگوید: قیمت همهچیز بر اساس تورم افزایش یافته اما اجرت چاپخانهها درنهایت ۵هزار تومان بالا رفته و به دلیل وضعیت رقابتی و کمکاری هم نمیتوانیم تعرفههای بالاتری به مشتری اعلام کنیم چون کار را از دست میدهیم.
به نظر میرسد با این شرایط چنانچه یک چاپخانهدار سرمایه اولیه خود را در بانک بگذارد بدون هیچگونه خطرپذیری، سود ۲۰درصدی حالحاضر فعالیتش را بهدست میآورد.
همه از چاپخانهها سهم میخواهند
محمدحسین معتمدی معتقد است اوضاع کنونی صنعت چاپ تفاوتهای فاحشی با این صنعت در آن سالها دارد، گرچه چاپخانهای که او سرپرستیاش را بر عهده دارد همچنان به بسیاری از تسهیلات سنتی همان سالها مجهز است و شاید بیشترین پیشرفتش برچیده شدن حروفچینی در ۱۰سال اخیر بوده باشد. دستگاههایی که حالا پایا از آنها استفاده میکند دستگاههای افست دوورقی ایستاده تکرنگ و دورنگ، ماشین ملخی فرمهای تا نیمورق، لتر پرس، ماشین برش و... است.
او در اینباره به صمت میگوید: «اکنون و با وجود تسلط چاپ دیجیتال و فناوریهای تازهتر بر صنعت چاپ، بیشتر چاپخانههای ما همچنان متوسل به شیوههای سنتی هستند، همچنین قیمت گزاف دستگاههای چاپ و حمایت نکردن وزارت امور اقتصادی و دارایی از چاپخانهداران باعث شده که چاپخانهها نتوانند به دستگاههای جدیدتر مجهز شوند. وزارت ارشاد نیز برای تهیه وسایل یدکی به ما وام نمیدهد و تنها برای واردات قطعات، هزینه صرف میکند. »
معتمدی مانند بیشتر فعالان حوزه چاپ، از مسئولان مربوط گلهمند است. او علاوه بر تاکید بر نکاتی که همواره به آنها اشاره شده است مانند فعالیت غیرموثر تشکلهای کارگری و کارفرمایی و بیمه نبودن کارفرمایان چاپخانهها، میگوید: «اهمیت صنعت چاپ بر کسی پوشیده نیست. شما همین کنسرو ماهی یا هر محصول غذایی دیگر را بر اساس کیفیت طراحی و چاپ لوگوی روی محصول یا آگهیاش انتخاب میکنید، هر چند شاید کیفیت محتوی آن مناسب نباشد. برعکس این داستان هم صادق است؛ وقتی محصولی باکیفیت، با طراحی و چاپ ضعیف روی پوششِ محصول دیده میشود. با این اوصاف، میتوان گفت همه امور با چاپ سر و کار دارند و همین امر آن را به مهمترین صنعتها تبدیل کرده است. اما این بیتوجهی به چاپ، با میزان این اهمیت متناسب نیست. بیتوجهیها صنعت چاپ را با بحرانی جدی روبهرو کرده است. در کرج تا چندی پیش چاپخانههای بسیاری فعال بودند که حالا تعطیل شدهاند. »